بی بینگاه معنی داری بهش انداخت و با همون لحن قاطع همیشگیش گفت:
پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۳۰ ب.ظ
-فقط خدای زبونی، چیه مثل این میمونا بپر بپر میکنی؟! هر کی ندونه فکر می کنه زخم شمشیر خوردی، حالا دیگه میخوای آدم بکشی؟! اصلا میتونی کش شلوارت رو نگهداری؟! من خودم جواب دندون شکنی بهش دادم، لازم نبــ...
محسن درحالیکه صورتش از درد جمع شده بود با اخم غلیظی گفت:
-هر جا اون هرزه رو ببینم لختش میکنم تا درس عبرتی بشه برا بقیه.
بیبی صورتش رو جمع کرد و چینی کنار چشمهاش نشست و با حالت تمسخر آمیزی گفت:
- خوبه حالا، چیه انگار جو گرفتدت؟!
شاکی گفتم:
- اَه بسه، شام از دهن افتاد.
#کپیممنوع⛔
۹۸/۱۰/۱۲